قصه ی روزگار
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

مردی خارجی با خودروی قیمتی خود در نقطه ای دور افتاده در افغانستان حرکت می کرد، که ناگهان خودرو، از کار افتاد و او هر کاری که کرد، ماشینش روشن نشد. در این موقع مردی سوار بر الاغ از تپه های مجاور از راه رسید. خورجینش را باز کرد و با چکش شش ضربه به سر سیلندر موتور زد و بعد از راننده خواست ماشین را روشن کند. مرد خارجی پرسید: چقدر باید بپردازم؟ گفت: صد دلار؟ مرد خارجی گفت: چرا این قدر زیاد؟ تو که کار مهمی انجام ندادی؟ و او در جواب گفت: آقای عزیز!حالا جزء به جزء کاری را که برایت انجام داده ام می گویم : یک دلار برای زدن شش ضربه _ 99ذلار هم برای این که دانستم به کجا ضربه بزنم!


[ دوشنبه 92/12/26 ] [ 12:9 عصر ] [ ملیکا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام به وب من خوش آمدید امیدوارم از مطالبی که میزارم خوشتون بیاد
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 19526
| فروش بک لینک

*کد ترکیدن حباب و گل های صورتی*